سارا ساداتسارا سادات، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

دخترم ... نفسم ... سارا

شروع جشنواره فیلم فجر و سینما رفتن سارا خانوم...

1390/11/14 9:34
نویسنده : مامان پریسا
202 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر نازم...
دیروز پنجشنبه سيزده بهمن اولين روز جشنواره بود كه با هم رفتیم و فيلم زندگي خصوصي رو ديدیم! فيلم كه تموم شد به بابا گفتی بابا تموم شد خيلي قشنگ بود... حالا بريم!
چهارشنبه صبح ساعت نه و نیم اینا بود که بهم زنگ زدن تا برم یه شرکت برای مصاحبه! که بهش گفتم امروز نمیتونم و شنبه میام. اونا هم گفتن که باهام تماس میگیرن. امیدوارم که جای خوبی باشه. عزیز و عمو و زن عمو هم ساعت دو و نیم بعدازظهر بود که اومدن خونمون تا عزیز بره دکتر و تزریقشو انجام بده. بابایی خیلی دیر اومد تا ساعت سه و نیم صبح سر کار بود و اصلا ندیدیمش. صبح هم وقتی بیدار شدیم عزیز اینا رفته بودن. بابا هم سریع آماده شد و رفت که بره سرکار! آخه خیلی کار داشت.
سه شنبه يازدهم من رفتم داروهاي عزیزو گرفتم و واكسنمو زدم. تو هم پیش مامان پروین بودی و خیلی خانوم بودی و اصلا مامان پروین ازت گله نکرد. آفرین دخترم خانوم باش تا اگه کاری برای من جور شد بدون استرس و نگرانی برای تو مشغول بشم، انشاءالله!
دوشنبه دهم خونه مامان پروین بودیم، یه ساعت سه خاله پری زنگ زد که مامان بزرگ من حالش بد شده و بردنش بیمارستان باید بستری بشه، من هم دفترچه بیمه اش رو بردم و تو پیش مامان پروین بودی. ایشاءالله که هر چه زودتر خوب بشه.
امروز هم بابا باید بعدازظهر بره سینما! بعدازظهر هم واسه خاله ریحانه خواستگار میاد! من هم میخوام اونجا باشم. به همین خاطر شاید بریم سینما و شاید نریم. ببینیم مهمونا کی میان و کی میرن. خوب دختر نازم این ده روز جشنواره رو بهمون سخت میگذره چون بابا شبا دیر میاد خونه. شاید بعضی شبا هم من و تو بریم پیش بابایی و فیلم ببینیم.
دوست دارم خوشگلم، میبوسمت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)