سارا ساداتسارا سادات، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

دخترم ... نفسم ... سارا

تماشای فیلم HUGO ...

1390/11/20 11:59
نویسنده : مامان پریسا
314 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشگل خانوم،

بیست بهمن به سانس دوازده شب تالار شمس دعوت شده بودیم. چون که خیلی دیروقت بود من به بابا گفتم که سارا اذیت میشه من نمیام تو خودت برو، اما گفت که نه میخوام که با هم بریم. فیلمش ارزش اینو داره که اون وقت شب راهی سینما بشیم. گفتم مگه چه فیلمیه؟ گفت که فیلم هوگو که برنده گلدن گلاب شده تو تالار شمس نمایش سه بعدی داره! بیا بریم سارا هم میذاریم خونه مامان اینا!‌ من گفتم نه اونجا اگه بذاریمش ممکنه بیدار بشه و بدخواب بشه،‌ از طرفی اونارو هم اذیت میکنه. اگه ببریمش خیالم راحت تره. بابا که از جشنواره اومد دنبالم ساعت یازده و نیم شب بود من و تو هم آماده بودیم و سریع از خونه زدیم بیرون، ‌همین که نشستیم تو ماشین تو خوابت برد. من و بابا هم تا ساعت سه نصفه شب تو سینما بودیم. تمام وقت تو بغل بابایی خواب بودی، یه کم اذیت شدین هر دوتون اما اگه بیدار بودی و تماشا میکردی یه تجربه جدید به دست می آوردی.

من و بابایی که خیلی خوشمون اومد، فیلم خیلی قشنگی بود و ارزش اینو داشت که ساعت سه نصفه شب تو سینما باشیم. خیلی هم شلوغ بود...

این روزها بابا حسابی درگیر جشنواره فیلم فجره، خیلی کم میبینیمش و خیلی خسته است، همش سراغشو میگیری و دلتنگشی دخترم. یه وقتایی که دیگه حسابی بهونه میگیری،‌ بغض میکنی، دستاتو میبری بالا و میگی خدایا! بابای من زود بیاد خونه! بعدش هم یه صلوات میفرستی نفسم...

عاشق پاکی دلت و مهربونی قلبتم عشقم...

روزهای مادرانه ی من با تو روز به روز قشنگ و قشنگ تر میشه...

دوسِت دارم مهربون دخترم @};-

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)