سارا ساداتسارا سادات، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

دخترم ... نفسم ... سارا

بیست و هشت ماهه شدن ساراجون و شب یلدا...

1390/10/1 12:42
نویسنده : مامان پریسا
207 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به یدونه دختر مامان که همه زندگیمه...

سارا جونم یلدات مبارک خوشگلملبخند... انشاءالله که شادی های زندگیت مثل شب یلدا بلند باشه و هیچ وقت تموم نشه.

دیشب شب یلدا بود و من و تو از ظهر رفتیم خونه مامان پروین، شب هم همگی به جز خاله فرزانه اینا خونه مامان پروین بودیم،‌ مامان بزرگ و بابابزرگ هم اونجا بودن و همگی دور هم بودیم. خیلی خوش گذشت اما خیلی هم من خسته شدم. آخه روز قبلش یعنی بیست و نهم آذرماه من و تو بابایی با هم صبح از خونه اومدیم بیرون تا بریم دنبال داروهای عزیز. من هم یه آزمایش خون کوچولو داشتم که دادم. بابا وقتی تو مرکز بهداشت دنبال کارهای عزیز بود خیلی وقت نداشت که بتونه همه کارها رو انجام بده، به همین خاطر من و تو با هم رفتیم دنبال کارهای عزیز. بابا گفت خسته میشین و سارا هم اذیت میشه ولی خوب من گفتم که هر چی زودتر انجامش بدیم بهتره. به همین خاطر با هم چهار بار رفتیم داروخانه سیزده آبان و برگشتیم. خسته شدیم حسابی و تو هم خیلی خیلی خانومی کردی دخترم. ازت به خاطر همه خانومی هات ممنونم. انگار که مامان رو درک میکردی و میدونستی که این کارو انجام بدم بخشی از نگرانیم کم میشه. خلاصه از ٧ صبح که بیرون بودیم ساعت سه و نیم بعدازظهر بود که رسیدیم خونه ولی خداروشکر تونستیم که کارها رو انجام بدیم و همه داروها رو بگیریم. اینقدر خسته شدیم که وقتی بابا شب اومد خونه به چشمای من نگاه کرد گفت که تو از من خسته تری!؟ به همین خاطر گفتم پس سریع شام بخوریم که من دیگه نمیتونم بیدار بمونم. تو هم از بس منتظر بابا بودی و نیومد ساعت هشت و نیم خوابت برد. بابا به من لقب همسر قهرمان داده! میگه این کاری که تو کردی و من تو چهار روز باید انجام میدادم ولی تو در عرض چند ساعت پیگیری و رفت و آمد انجامش دادی. خلاصه اینکه به لطف خدا انجام شد و خیالمون راحت شد.

شب یلدا هم که چهارشنبه بود اینقدر خسته بودیم که ساعت یازده شب خداحافظی کردیم و اومدیم خونه. جای خاله فرزانه اینا خیلی خالی بود.

امروز هم خونه هستیم پنجشنبه است و حسابی خسته ایم. روز جمعه هم قراره برای خاله ریحانه خواستگار بیاد. من که قصد ندارم تو مراسم باشم. چون جلسه اوله و آشنایی اولیه است... تا ببینیم بعدا چی میشه. ایشاءالله که هر چی خیره براش پیش بیاد...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)