سارا ساداتسارا سادات، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

دخترم ... نفسم ... سارا

مسافرت بابايي...

1391/4/21 20:38
نویسنده : مامان پریسا
158 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس خانومم...
يه خبر جديد برات دارم، اينكه بابا جون بيست تيرماه ميخواد بره مسافرت، ميره گرجستان يه سفر كاري سه چهار روزه است، خوبه حال و هواش هم عوض ميشه، اما من چيكار كنم با دلتنگي تو و خودم! از الان دارم فكر ميكنم كه چيكار كنم كه اذيت نشيم...
ديروز با بهار و درسا كلي بازي كردي، آخه صبح با هم رفتيم خونه خاله پري اونا هم اومده بودن و حسابي تا شش بعدازظهر سرتون گرم بود، تو ماشين كه نشستيم برگرديم خونه خوابت برد، هفت غروب رسيديم خونه تو خوابيدي تا نه صبح فرداش، هر چي خواستم بهت شام بدم بيدار نشدي، خيلي خسته شده بودي فكر كنم... روز به روز كه ميگذره تو بهتر از قبل حرف ميزني چيزايي كه ميگي برام جالبه، نشون دهنده ي اينه كه خيلي خيلي بيشتر از اونچه كه ما فكر ميكنيم ميفهمي و درك ميكني هزار ماشاءالله به تو...
خلاصه اينكه اين روزاي من داره سپري ميشه با دختر مثل تو كه بدجور بهت وابسته شدم، يه وقتايي هم خسته ميشما چون ديگه كشش ندارم باهات بازي كنم، اما چون تو ميخواي سعي ميكنم كه رضايتت رو جلب كنم عشقم... يه وقتايي كه داريم بازي ميكنيم به من ميگي تو بشو سارا من ميشم مامان، ميگم باشه، بعد خيلي جالبه در طول بازي گاهي من يادم ميره كه سارا هستم و بهت ميگم سارا جون تو ميگي تو سارايي من مامانم! قربونِ اون حواس جمعت برم من...!
بدجور خاطرتو ميخوام سارا جان... نفسم به نفست بسته است...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)