سارا ساداتسارا سادات، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

دخترم ... نفسم ... سارا

اسباب کشی به خونه ی جدید...

1391/7/10 15:52
نویسنده : مامان پریسا
139 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامان،
نمیدونی وقتی خونه ی جدیدمون رو دیدی چقدر واکنشت جالب بود، حیف که اون لحظه دوربین کنارم نبود تا ثبت کنم برات، اما اینجا برات ثبت میکنم واکنشت رو تا بعدا که بزرگ شدی خودت بخونی و بدونی که چقدر باهوش و فهمیده ای....
روز پنجشنبه ششم مهر ماه که بابا کلید خونه رو تحویل گرفت، من و بابایی یه سری وسایل رو آوردیم و چیدیم که مربوط به آشپزخونه میشد و تو اون روز خونه مامان پروین بودی، روز جمعه که خاله افسانه اینا اومدن کمکمون کلیه وسایلمونو از اونجا منتقل کردیم، اول من و تو به همراه خاله افسانه با یک ماشین که از کارتن پر بود اومدیم خونه، وقتی در و باز کردم و تو وارد خونه شدی، دستات رو گذاشتی دو طرف صورتت و با هیجان خاصی گفتی وایییییییییییییییییییی مامان چقدر اینجا قشنگه، اینجا خونه ی جدیدمونه؟ گفتم بله سارا جونم اینجا خونه ی ماست، خونه ی جدید ماست و دیگه اینجا زندگی میکنیم، گفتی خیلی قشنگه، و بعدش منو بغل کردی و گفتی خیلی دوست دارم مامانی... نمیدونی اون لحظه من چه حالی داشتم از اون همه فهم و درک تو... خداروشکر کردم و ازش خواستم که همیشه نگهدارت باشه و سلامت و خوشبخت و شاد باشی عزیزم...
با خاله وسایل ماشین رو خالی کردیم و بعدش مشغول به کار شدیم، یکی دو ساعتی مشغول بودیم تا بابا اینا با ماشین حمل بار رسیدن، همگی به کمک هم وسایل رو جابه جا کردیم و تا حدودی مستقر شدیم، خاله ریحانه و محمدجواد با کمک هم اتاق تو رو آماده کردن، تخت و کمدت رو وصل کردن و من هم تا آخر شب وسایل کمدت رو چیدم... خیلی دوست داشتی و خوشت اومده بود چند بار از من و بابایی تشکر کردی و بوسیدیمون... عاشقتم...
امروز دیگه همه ی کارامونو انجام دادیم و دیگه همه چی سرجاشه... خداروشکر اما حسابی خسته شدیم و خوشحالم از اینکه تو هم اینجا رو دوست داری و احساس رضایت میکنی دخترم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)