بالاخره رفتیم آتلیه...
سلام به نفس و دردونه ي من! سارا جونم ميدوني كه از اول اين ماه تقريبا همش در رفت و آمد به آرايشگاه بوديم. آخه واسه پنجم آبان ماه وقت آتليه گرفته بوديم و بايد واسه گرفتن عكس امسال آماده ميشديم. هر چند اين عكس بايد هفدهم مرداد گرفته ميشد ولي به خاطر مريضي عزيز به تاخير افتاد و من خيلي از اين بابت راضي نيستم ولي خوب چاره اي نيست باز هم خدا رو شكر كه تونستم هماهنگش كنم. چون دوست نداشتم اين فرصت رو از دست بدم. دوم آبان رفتم آرايشگاه و موهامو مش كردم. بعدش هم رفتم كلاس بيمه، عصري كه برگشتم خونه با ديدن من تعجب كردي از اينكه موهام رنگش عوض شده بود و تغيير كرده بودم متعجب شدي. ولي خوب بعدش ديگه برات عادي شد. چهارشنبه چهارم آبان با هم رفتيم آرايشگاه و...
نویسنده :
مامان پریسا
12:17