سارا جونم سال نوت مبارك عسلم، سی و یک ماهه شدی عشقم...
سلام عشق مامان! عيدت مبارك دختر نازم، نوروز نود و يك سومين ساليه كه من و تو و بابايي در كنار هم سال نو رو جشن ميگيريم، انشاءالله كه ساليان سال سلامت و شاد سال نو رو آغاز كنيم. ميخوام از خاطرات اين چند روز گذشته برات بگم: بيست و نه اسفند ساعت نزديكاي دوازده ظهر بود كه با خاله پري و حامد راهي احمد آباد شديم، خداروشكر همه كارامون انجام شد و به اتفاق هم به سمت كوير رهسپار شديم... ساعت چهار بعدازظهر بود كه رسيديم، بابابزرگ و مامان بزرگ،خاله پروانه و خانواده اش، مامان پروين اينا همگي اونجا بودن، قرار بود كه روز دوم فروردين هم خاله مريم،خاله فرزانه، خاله افسانه و محمدرضا و ميترا به همراه كسري جون بيان اونجا و همگي دور هم خوش بگذرونيم. وقتي رسيديم ...
نویسنده :
مامان پریسا
9:29