چهل و يک ماهه شدنت مبارک دخترم...
عشق مامان سلاممممم امروز اول بهمن ماهه، روز تولد باباحسن به قول تو grand father و چهل و يک ماهگي تو... امروز هر دو کلاس داشتيم، تو نقاشي رفتيم و منم باشگاه بودم، بعد از اينکه از کلاس برگشتيم زنگ زديم به باباحسن و بهش تولدش رو تبريک گفتيم، بعدش اومديم خونه و تصميم گرفتيم زنگ بزنيم به مامان پروين تا برنامه شب رو مشخص کنيم، که مامان پروين رفته بود بيرون، خلاصه قرار شد شام درست کنيم و ببريم خونه مامان پروين تا براي تولد باباحسن همگي دور هم جمع بشيم... تو همراهي کردي و قرمه سبزي درست کرديم و ساعت هفت و نيم بود که رفتيم خونه باباحسن اينا، خاله مريم و دايي حسين هم اونجا بودن و چند دقيقه بعد هم خاله ريحانه و نامزدش عمو فريد هم اومدن... باباحسن هم از...
نویسنده :
مامان پریسا
14:34