سفر به مشهد...
سلام دختر قشنگم... امروز عاشوراي امام حسينِ (ع)، اميدوارم به حق اين روز همه ي مريضا شفا بگيرن مخصوصا كودكان مريض... ديشب كه شب عاشورا بود به پيشنهاد خاله شيوا و عمو غدير رفتيم هيئت، اونا قبلاً رفته بودن و گفتن كه خوبه بياين بريم، رفتيم و حس و حال خوبي پيدا كرديم... تو هم اول چون محيط برات جديد بود خوشت اومد اما وقتي برق ها رو خاموش كردن و شروع به مداحي كردن ديگه حوصله ات سر رفته بود و هي ميگفتي پس كي سينه ميزنن؟ اولين بار بود كه من تو رو ميبردم هيئت چون قبل از اينكه خدا تو رو به من بده خودم ميرفتم هيئت و خانومايي كه با بچه هاي كوچيك ميومدن رو ميديدم ميگفتم كه خودم همچين كاري نميكنم هم بچه اذيت ميشه و هم مادر كلافه ميشه و مهمتر از همه مزاح...
نویسنده :
مامان پریسا
20:54